سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ولایت شیعه و سنی
RSS طراح قالب وبلاگ پروفایل تماس با مدیر عناوین مطالب صفحه اصلی
موضوعات
پیوندها
فرزانگان امیدوار
قرآن و اهل البیت تنها راه نجات
عشق الهی
کلبهء ابابیل
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
$$$$دوست$$$$
به تلخی عسل
ترانه ی زندگیم (Loyal)
Manna
Deltangi
گروه اینترنتی جرقه داتکو
طوبای محبت
allah is the lord of right .he is justic
بر و بچه های ارزشی
زیر آسمان خدا
جوک و خنده
وصال حق
وصال
طراح قالب وبلاگ
پیوندهای روزانه
طراح قالب وبلاگ
Powered By BLOGFA.COM
پاسخ به وهابی

پاسخ به یکی از نظرات آقایان وهابی

\ایشون 8 نکته نوشته بودند که در این پست،فعلا به دوتای اول،پاسخ داده میشه و بقیه نکته ها را در پست های بعدی،انشاءالله پاسخ خواهم داد.چرا که متن بسیار طولانی خواهد شد. با اینکه در نظرشون که برای بنده نوشته بود،فحش و ناسزاهایی بود که به اهل بیت ع و خلفای اهل سنت روا داشته بود که آنها را حذف کردم.

کامبیز: سلام به همه

معرفی پیامبر (ص)و یارانش (رض) و 23 سال تلاش از زبان اهل تشیع:

1. پیامبر ناتوان در ابلاغ رسالت (استغفرالله).

2. تشکیل جامعه به هم ریخته (استغفرالله).

پاسخ این دو مطلب

پاسخ: بزرگان از علمای شما اهل سنت،در منابع خودشان نقل کرده اند که صحابه،قصد داشتند که رسول الله ص را در برگشت از تبوک،ترور کنند.بسیاری از مفسرین اهل سنت در تفسیر آیه 74 توبه گفته‌اند که مراد،گروهی از اصحاب هستند که قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوک رسول خدا ص را ترور نمایند. 

عن عروة قال رجع رسول الله صلى الله علیه وسلم قافلا من تبوک إلى المدینة حتى إذا کان ببعض الطریق مکر برسول الله صلى الله علیه وسلم ناس من أصحابه فتآمروا أن یطرحوه من عقبة فی الطریق فلما بلغوا العقبة أرادوا أن یسلکوها معه فلما غشیهم رسول الله صلى الله علیه وسلم أخبر خبرهم فقال من شاء منکم أن یأخذ بطن الوادی فإنه أوسع لکم وأخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم العقبة وأخذ الناس ببطن الوادی الا النفر الذین مکروا برسول الله صلى الله علیه وسلم لما سمعوا ذلک استعدوا وتلثموا وقد هموا بأمر عظیم وأمر رسول الله صلى الله علیه وسلم حذیفة بن الیمان رضی الله عنه وعمار بن یاسر رضی الله عنه فمشیا معه مشیا فامر عمارا أن یأخذ بزمام الناقة وأمر حذیفة یسوقها فبینما هم یسیرون إذ سمعوا وکزة القوم من ورائهم قد غشوه فغضب رسول الله صلى الله علیه وسلم وأمر حذیفة أن یردهم وأبصر حذیفة رضی الله عنه غضب رسول الله صلى الله علیه وسلم فرجع ومعه محجن فاستقبل وجوه رواحلهم فضربها ضربا بالمحجن وأبصر القوم وهم متلثمون لا یشعروا انما ذلک فعل المسافر فرعبهم الله حین أبصروا حذیفة رضی الله عنه وظنوا ان مکرهم قد ظهر علیه فأسرعوا حتى خالطوا الناس وأقبل حذیفة رضی الله عنه حتى أدرک رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما أدرکه قال اضرب الراحلة یا حذیفة وامش أنت یا عمار فأسرعوا حتى استووا بأعلاها فخرجوا من العقبة ینتظرون الناس فقال النبی صلى الله علیه وسلم لحذیفة هل عرفت یا حذیفة من هؤلاء الرهط أحدا قال حذیفة عرفت راحلة فلان وفلان وقال کانت ظلمة اللیل وغشیتهم وهم متلثمون فقال النبی صلى الله علیه وسلم هل علمتم ما کان شأنهم وما أرادوا قالوا لا والله یا رسول الله قال فإنهم مکروا لیسیروا معی حتى إذا طلعت فی العقبة طرحونی منها قالوا أفلا تأمر بهم یا رسول الله فنضرب أعناقهم قال أکره أن یتحدث الناس ویقولوا ان محمدا وضع یده فی أصحابه فسماهم لهما وقال اکتماهم. 

بیهقى در دلائل النبوة از عروه روایت کرده که او گفت: هنگامى که رسول اللَّه  با مسلمین از تبوک مراجعت می کرد و در راه مدینه بسیر خود ادامه می‌داد، گروهى از اصحاب او اجتماعى کردند، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکى از گردنه‏ هاى بین راه به طور مخفیانه از بین ببرندپیغمبر اکرم از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد از راه بیابان برود ؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد، آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند براى این کار مهیا شدند، و صورت هاى خود را پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. ناگهان صداى دویدن آن جماعت را رسول ص شنیدند، که از پشت سر حرکت می‌کنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملى کنند.

پیغمبر اکرم از این جهت به غضب آمد، و به حذیفه امر کرد که آن جماعت منافق را از آن جناب دور کند، حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصائى که در دست داشت، بر صورت مرکب‏هاى آنها زد و خود آنها را هم مضروب کرد، و آنها را شناخت، پس از این جریان آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند.

بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید،پیغمبر اکرم فرمود: اى حذیفه شما این افراد را شناختید ؟ عرض کرد: مرکب فلان و فلان را شناختم، و چون شب تاریک بود، و آن‏ها هم صورت‏هاى خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم.حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند ؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم، گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه بزیر اندازند، عرض کردند:یا رسول اللَّه ! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که محمد اصحاب خود را متهم می‌کند و آنها را می‌کشد، سپس رسول خدا آن‌ها را معرفی کرد.البیهقی، أبی بکر أحمد بن الحسین بن علی (متوفای458هـ)، دلائل النبوة،  دلائل النبوة  ج 5، ص256،  باب رجوع النبی من تبوک وأمره بهدم مسجد الضرار ومکر المنافقین به فی الطریق وعصمة الله تعالى إیاه وإطلاعه علیه وما ظهر فی ذلک من آثار النبوة، طبق برنامه الجامع الکبیر؛السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، الدر المنثور،  ج 4، ص 243، ناشر: دار الفکر - بیروت –1993

شاید سیوطی و بیهقی نخواسته اند که آبروی این اصحاب تروریست را ببرند،و نامشان را نبرده اند،اما عالم دیگر شما،ابن حزم آندلسی،پرده از این راز برداشته و اسامی این تروریست ها رو برده.ببینید:

أَنَّ أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبی وَقَّاصٍ رضی الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبی صلى الله علیه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ فی تَبُوکَ.ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبی وقاص ؛ قصد کشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) را داشتند و می‌خواستند آن حضرت را از گردنه‌ای در تبوک به پایین پرتاب کنند.إبن حزم الأندلسی الظاهری، ابومحمد علی بن أحمد بن سعید (متوفای456هـ)، المحلی،  ج 11، ص 224، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة – بیروت؛

خب،این ترورسیتها میخواهند رسول الله ص رو ترور کنند، تقصیر رسول الله ص چیه این وسط که میگید رسول الله در ابلاغ رسالت ناتوان بود؟! یعنی علمای شما دروغ گفته اند که اصحاب(خلفا)می خواستند نبی ص رو ترور کنند؟

یا مثلا:آیات اول سوره تحریم که علمای شما گفته اند در مورد عایشه نازل شد.تا حدی که دل رسول الله ص رو خون کرد و خدا در مذمت عایشه آیه نازل کرد که: إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا...اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست، زیرا) قلبهای شما از حق منحرف گشته(صحیح البخاری، ج 4، ص 1868، ح4630، کِتَاب التفسیر ، بَاب: وَإِذْ أَسَرَّ النبی إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا)... مگر در سوره آل عمران آیه 8 نیامده:رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا.پروردگارا پس از آنکه ما را هدایت کردى،قلبهای ما را منحرف مگردان.پس کاملا در این آیه روشن است که هدایت،در مقابل انحراف و شقاوت است.نمیشه کسی قلبش هم بر هدایت باشد،و هم بر شقاوت و انحراف! خداوند می فرماید:قلب عایشه از حق منحرف گشته و فرموده:اگر توبه نکنید،مومنین و جبرئیل و خدا، یار و یاور رسول ص هست.ما که هیج جا ندیدیم که عایشه،توبه کرده باشد،اگر شما سراغ دارید،بفرمایید،تا ببینیم.بلکه عکس این در منابع شما آمده و نشان می دهد،عایشه بارها و بارها،دل رسول الله ص رو به خون کرد.

خب،اینکه عایشه،طبق نص صریح قرآن،از حق و هدایت،به دور بوده و قلبش بر انحراف بوده،تقصیر رسول الله ص بوده که نتوانسته ابلاغ رسالت کند؟برادر عزیز،بر رسول ص،جز ابلاغ رسالت،وظیفه ایی دیگر نیست.چه کسی ایمان بیاورد و چه نیاورد.

یا اینکه،عمر در غدیر خم میاد و با امیرش،علی بن ابیطالب ع بیعت می کند و بعد به این بیعت پشت می کند،تقصیر رسول الله ص هست که نتوانسته ابلاغ رسالت کند؟دقت کنید:

امام غزالی،عالم و دانشمند کم نظیر اهل سنت در سر العالمین وکشف ما فی الدارین خود،می گوید:واجمع الجماهیر على متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: « من کنت مولاه فعلی مولاه » فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة.از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام ص خطبه غدیر است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا  به على این گونه تبریک گفت: «تبریک، تبریک، اى ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.»این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على  و نشانه رضایتش از انتخاب على به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثیر هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت.سر العالمین وکشف ما فی الدارین، ج 1، ص 18، باب فی ترتیب الخلافة والمملکة

یا قرآن می فرماید:اینکه صحابه مرتد می شوند،غیرممکن نیست.شما با قرآن هستی یا نیستی؟ دقت کن:

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ  ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ  وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم‏ . المائده / 54 .اى کسانى که ایمان آورده‏ اید ، هر کس از شما از دین خود برگردد ، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‏آورد که آنان را دوست مى‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند . [اینان‏] با مؤمنان ، فروتن ، [و] بر کافران سرفرازند . در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‏ترسند . این فضل خداست . آن را به هر که بخواهد مى‏دهد ، و خدا گشایشگر داناست

قرآن میگوید:احتمال دارد که صحابه مرتد شوند،خب این نقصی برای رسول الله ص هست که نتوانسته ابلاغ رسالت کند؟

یا،پیامبرص،در لحظات عمر شریفشان یک قلم و کاغذی خواستند که چیزی بنویسند تا امت هرگز با هم اختلاف نکنند،اما صحابه از جمله عمر، گفتند:درد بر پیامبر غلبه کرده و نیازی به نوشتن این نامه نیست.(یعنی به قول خودمون،پیامبر ص،به هوش خودش نیست و نامه اش هم بی ارزش است.(زبانم لال)آیا اینکه صحابه از جمله عمر،این چنین جسارتی به رسول الله ص روا داشته اند و او را به غضب آوردند،که پیامبر با آن خلق عظیم، آنها را از اتاق خود بیرون کرد!! این چه ربطی به ابلاغ رسالت و ناتوانی رسول ص در این امر دارد؟!؟  دقت کنید:

عَنِ إبن عَبَّاس رضی الله عنهما أَنَّهُ قَالَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ مَا یَوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَی حَتَّی خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ: اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم وَجَعُهُ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَقَالَ: إئْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا. فَتَنَازَعُوا وَ لاَ یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیّ تَنَازُعٌ، فَقَالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم. قَالَ: قوموا عنی دَعُونِی، فَالَّذِی أَنَا فِیهِ خَیْرٌ مِمَّا تَدْعُونِی إِلَیْهِ.کتابی به من بدهید تا چیزی بنویسم که برای ابد راه گمراهی را بر شما ببندد. کسانی که نزد پیامبر بودند، به نزاع پرداختند. در حالی‌که هر گونه نزاع در نزد پیامبر ممنوع است. گفتند: پیامبر هذیان می‌گوید. حضرت فرمود: مرا رها کنید. آنچه که من در او هستم، بهتر است از آنچه که مرا به آن دعوت می‌کنید.از پیش من دور شوید. شایسته نیست که پیش من سر و صدا شود.

اینکه عمربن الخطاب،دو تا از احکام دین(بلکه بسیار بیشتر) را حرام اعلام می کند،این چه ربطی به ناتوانی  نبی ص  در امر ابلاغ رسالت دارد؟

متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب !!!!  یعنی دو متعه در زمان پیامبر اکرم ص (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام میکنم و مرتکبین آنها را به کیفر میرسانم. یکی متعه زنان و دیگری متعه حج. سنن البیهقى ج 7 /ص 206 و تفسیر الرازی ج 2 ص167 وج 3 ص201 و 202 و تفسیر القرطبى ج 2ص 270 و المحلى لابن حزم ج 7 ص107 و ...
یا اینکه،در روز سقیفه،همین صحابه با چوب و لنگه کفش،لگد و فحش و ناسزا،به سرهم ریختند و عمر به سعد فحش می داد و سعد به او فحش می داد !!! یکی می گفت:بابا سعد رو کشتید! عمر می گفت: به درک که کشته شد.اون رو بکشید .خدا اون رو بکشه!!!  سیره حلبیه ج3 ص 482 و لسان العرب ج11 ص 552 و تاریخ طبری و ده ها کتاب دیگر اهل سنت
خب این بزن و بکش ها،چه ربطی به ناتوانی   نبی ص در ابلاغ رسالت دارد؟ یا همه این مسائل چه ربطی به تشکیل جامعه به هم ریخته نبی ص دارد؟اینها خودشان،مقصر بودند و شما هم سعی نکنید بحث رو احساساتی کنید.واقع بین باش. 2 بار به این دنیا نمیایی.یه روز میری.
در ضمن،حضرت موسی که ده روز در طور سینا ماندند،و تمام قوم بنی اسرائل،بعد از آن همه معجزه که از موسی ع دیده بودند، گوساله پرست شدند و حتی نزدیک بود خود حضرت هارون را هم بکشند،آیا تقصیر موسی ع بود که ابلاغ رسالت نکرده بود؟
 
اگر صحبتی داری،درست و حسابی بیا تا با هم تبادل نظر کنیم و همه هم بخوانند. و تا حالا هم که نظری نوشته ایی،یک کلمه هم تغییر نداده ام و تمام حرف شما را در پست هام نوشته ام و آورده ام.اما این دفعه خدا می داند که فحش و ناسزاهایی به اهل بیت ع و خلفای اهل سنت داده بودی که خجالت کشیدم آنها را بیاورم و مجبور شدم آنها را حذف کنم.به این خاطر هست که میگیم:منطق شما وهابیون،منطق فحش و ناسزا و ترور و بمب و ... هست و هیچ ربطی به اهل سنت ندارید.

===========================
وقتی خداوند ناله و زاری می کند+تصویر
خدای موفرفری+تصویر
خدای بندتمبانی+تصویر
خدا می خندد+تصویر

فتوای زشت و شنیع ابوحنیفه درباره نزدیکی با محارم تصویر
امام جماعتی که از بز زاده شده+تصویر

صحابی صالح و دین دار و فحش دادن او به عایشه+تصویر
دانلود مطالب وبلاگ با حجم بسیار پایین

زلزله بوشهر و سراوان از نگاه شبکه وهابی کلمه+تصویر و کلیپ
احمدبن حنبل غیر خدا را صدا می زند و به کمک می خواند+تصویر
جایگاه زن در مکتب اهل سنت(قسمت اول) + تصویر
جایگاه زن در مکتب اهل سنت(قسمت دوم) + تصویر

بطلان خلافت خلفای سه گانه با روایتی از صحیح مسلم+تصویر
خوردن موش حرام نیست!+تصویر

ازدواج با جن از دیدگاه وهابیت
خلوت زنان با میمون حرام است + تصویر



درباره وبلاگ
مدیر وبلاگ : ولایت[318]
نویسندگان وبلاگ :
یعسوب الدین[0]

مهدی جان،اعتراف می‌کنیم بی تو نمی‌توانیم، برگرد.مهدی جان،قمه به دستان بودایی به هیچ کس رحم نمی‌کنند...کپی از مطالب،با ذکر صلواتی برای همه آزاد هست...یاعلی مدد
آخرین عناوین
قیچی روایت قوم یزعمون أنی لهم إمام ، والله ما أنا لهم بإمام
دانلود فایل pdf مجموعه تحریفات صورت گرفته در کتب اهل سنت همراه ب
به خاطر یک لقمه نان+کلیپ
پیروان جمل باز به جنگ اصحاب علی ع آمدند+تصویر
نقش قبیله اسلم در کودتای سقیفه+تصویر
رفتار خشن جناب عمربن الخطاب با کنیزان+تصویر
خانه های زمان رسول الله ص،در داشته اند یا خیر؟
مفتی وهابی:ملائکه مذکر هستند+تصویر
مفتی وهابی:منظور از دست خدا در روایات،همان معنای لغوی آن است+تصو
فاطمه زهرا سلام الله علیها،شهادت یا وفات؟!
حذف اسم حضرت زهراس از حدیث چهار زن برتر عالم در صحیح مسلم
حذف حدیث سفینه نوح از صحیح مسلم
حذف خواستگاری ابوبکر و عمر از حضرت زهراس و جواب رد حضرت رسول به
وقتی احمدبن حنبل غیر خدا را صدا می زند و به کمک می خواند
به خاطر یک لقمه نان+کلیپ
پیروان جمل باز به جنگ اصحاب علی ع آمدند
تحریف نظر امیرالمومنین علیه السلام درمورد ابوبکر و عمر
حذف حدیث \\مهدی من عترتی من ولد فاطمه \\از صحیح مسلم
تحریف و خیانت دیگر در مکتب سقیفه
تحریف و دروغ دیگر در مکتب سقیفه
آرشیو
برچسب ها
امکانات

طراحی و توسعه : بهترین طراح